پاییز باشد و تو نباشی پا به پای دلم دیوانگی کنی و شانه به شانه
بغضم ببارد دست به دستت پس کوچه های خیالم را با تو قدم بزنم
پاییز باشد تو نباشی تو را به موسیقی باد و باران به آواز و رقص برگها
دعوت کند مقابلت بنشیند برایت چای بریزم فال حافظ بگیرم و به فالت
از ته دل بخندم پاییز است فکری برای آمدنت کنارم نمی کنی
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق,
|